گل پسرا
رفتم نی نی آرو از کلاس زبان بیارم از توو پارک آوردمشون که حوصله شون سر نره دو تا گل از درخت کاج کندم دادم دستشون مهیار : مامان این چیه ؟! من : اینم گل این درخته مهیار : مامان آخه مگه ما دختریم ؟! من : مهدی : مهیار به دخترا گل قرمز می دن اینکه قرمز نیست ! من : آخه من موندم اینا بچه ن یا ... شما بگید چی ؟! بردمشون روانپزشک ... تشخیص داده مهدی پیش فعاله برای اینکه شبها زودتر بخوابه یه قرص داده که یک چهارمش نیم ساعته بیهوشش می کنه ظهره ... دارم خونه رو جم و جور می کنم . مهیار هم خوابیده مهدی ناهارشو که می خوره شلپ می افته می خوابه و این خواب تا ساعت 9 صبح فرداش ادامه دار شد چرا ؟؟؟؟!!!!! چون خودسر یک قرص کامل از اون قرصها رو خورده بود من و بابای نی نی آ وقتی متوجه شدیم : بابایی نی نی آ وقتی متوجه شد : رفتم کاشت ناخن و کلی دک و پز و هزینه کردم .. حالا اومدم خونه این ناخنه 24 ساعت دووم آورد می گین چرا ؟؟؟؟!!!! مهدی شکوندش حالا تا می خوام بگم بالا چشمت ابروئه ... مهدی : مامان حرف نزن ... ناخنتو می شکنماااا من : طبق معمول مهیار یک ساعت زودتر اومده خونه و قراره مهدی ساعت یک با سرویس بیاد ... نگاهی به ساعت می ندازم . 1:20 دقیقه رو نشون می ده . از اونجایی که سابقه مهدی خرابه تندی شماره سرویس رو ی گیرم ... من : خانوم فلانی مهدی دیر کرده ! راننده سرویس : منم داشتم شماره شما رو می گرفتم . الان دم درتون هستم ولی مهدی توو مهد نبود من : ینی چی ؟ صب خودم بردمش ! راننده سرویس دوباره برگشت سمت مهد و من در یک دقیقه به خونه مامانی نی نی آ ، عموی نی نی آ و مربی زبانشون زنگ زدم و معلوم شد مهدی تا ساعت یک مهد بوده . من : که تلفن زنگ زد و راننده سرویس گفت پیداش کرده و دارن می رسن بله !!!! آقا خودش راه افتاده اومده نیمه راه سرویس دیدتش !!! من موندم این خیابونارو چجوری رد شده